چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۷ - ۰۵:۱۲
۰ نفر

شیوا حریری: همین‌جاست. راه زیادی نمانده. از پیچ این کوه که بگذری، آن گردنه را که پشت سر بگذاری، ته ته همین جاده...صبر کن...

وقتی رسیدی، چشمت که  افتاد به نیزار و نیلوفر آبی، تابشی از خورشید که توی آب برایت رقصید، خستگی راه را فراموش می‌کنی.

   راه را درست آمدی... همین‌جاست. دریاچه زریوار. می‌بینی؟ نمی‌دانی طرح آسمان افتاده بردریاچه و  آن را   آبی کرده، یا آسمان از انعکاس این همه آب آبی شده.  

   زریوار است اینجا؛ تالاب آب شیرینی که از جوشش چشمه‌هایی  در کف زنده است.میزبان پرنده‌ها و ماهی‌ها و آبزیانی که در فصل‌های مختلف آنجا را برای زندگی انتخاب می‌کنند. دریاچه‌ای سبز آبی در  غرب شهر مریوان. همین جا که در لهجه کردی به آن زریبار هم می‌گویند و زری یعنی دریاچه.

   زریوار افسانه‌های زیادی دارد. اما بر اساس مهم‌ترینش زیر این آب شهری مدفون است.
مردم محلی می‌گویند که در روزگاران دور، روزی درویشی سوار بر الاغ، به همراه  همسرش  از اینجا عبور می‌کند. مأموران  حاکم او را دستگیر می‌کنند و سخت آزار می‌دهند. . درویش  شکایت به حاکم می‌برد. حاکم  او را مسخره می‌کند. درویش دل شکسته، بالای  کوهی  می‌رود  و از دست  آن ستمگر  به بارگاه خداوند  پناه می برد. پس از راز و نیاز درویش، شهر زیر آب مدفون می‌شود...

   اینجا زریوار افسانه‌ای است. صبح زود، وقتی آدم‌ها خوابند و قاصدک‌ها بیدار،  نشستن روی تخته سنگی کنار دریاچه، چشم دوختن به بازی آب و نسیم و گوش سپردن به آوای ملایم نی‌ها و صدای گهگاهی قورباغه‌ها را تجربه کن. افسانه همین آرامش زیباست.
نیمروزی یا غروبی هم قایق‌رانی روی دریاچه و خوردن بلال را فراموش نکن که زریوار یکی از منطقه‌های خوب برای گردش‌گری است.

   درست آمدی... همین‌جاست. دریاچه زریوار. وقت خوبی آمدی. وقت خوب زریوار.

کد خبر 56631

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز